محمد مهدي جانمحمد مهدي جان، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 13 روز سن داره

جان مامان

درس پس دادن!

1393/8/3 9:19
نویسنده : مامان
236 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

چند روز پيش پسرك خودش رو در wc منزل پدرم حبس  و در را از داخل قفل كرده بود*. هر راهي رفتيم تا بلكه در را باز كنه نكرد كه نكرد و در جواب فقط مي گفت:‌نمي تونم! نميشه!

آخر كار هم يهو به سرم زد كه برم از همسايه طبقه پائين كليد wc شون رو بگيرم بلكه در باز بشه و تو مدت اسارتشچشمک همه نگرانيمون از اين بود كه نكنه به گريه بيفته...

خلاصه بنده خدا آقاي همسايه را از خواب ناز بيدار كردم و با شرمندگي تمام درخواست كليد كردم ازشون...

بماند كه با درخواست عجيب غريب من اون هم اول صبح اون بنده خدا حسابي شوكه شد و يه آن هنگ كرد و چشماش از حدقه زد بيرون خندونک بالاخره در را باز كرديم و قضيه به خير گذشت.

 

ديروز بنده داخل wc در حال مسواك زدن بودم كه پسرك طبق روال هميشه شروع كرد به اجراي قصه شنگول و منگول...بعد گفت: مامان در قفله؟... گفتم: بله...گفت: نمي توني بازش كني؟...گفتم: نه (منظورم اين بود كه دستم بنده)...گفت: من بلدم بذار بهت ياد بدم...اول قفلو صاف كن...بعد بچرخون اين وري...بعد ...

تازه متوجه شدم كه طفلي با خودش فكر كرده منم مثل خودش اون تو گير افتادم و داشت روشهاي خودم رو به خودم ياد ميدادخنده

* منزل خودمون هم چند باري اين كار رو كرده ولي قفل در خودمون خوبيش اينه كه از بيرون هم باز ميشه، فقط كافيه وسيله اي مثل قاشق، چنگال و ... در دسترس باشه.

پسندها (1)

نظرات (5)

مامان محمدمهدی
4 آبان 93 10:10
ما که یکبار مجبور شدیم سر همین موضوع قفل در اتاق خواهرمو با طرز فجیع بشکنیم و پسرمونو از اسارت دربیاریم. من نمیدونم اینا چرا گیر میفتن تو اتاق و دستشویی و... از بس که تو همه کار دخالت میکنن وال لا
مامان
پاسخ
اگر كليد همسايه نبود ما هم مجبور به اين كار مي شديم كنجكاوي عزيزم...كنجكاوي
مامان زکریا
4 آبان 93 11:30
سلام مرضیه جون گاهی آدم به کوچیک بودن این بچه ها شک میکنه... فکر کنم با مدرک لیسانس دنیا میان ماشالله اینقدر دقیق و باهوشن خدا حفظش کنه
مامان
پاسخ
سلام عزيزم نصفشون زير زمينه ممنون، خدا همه بچه ها رو برا پدر و مادرشون حفظ كنه
مامان زکریا
4 آبان 93 11:30
مرضیه جون راستی نمی خوای یه دونه عکس محمدمهدی رو واسون بذاری ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان
پاسخ
چرا تنبلي مي كنم، اگر شد امروز ميذارم
مریم مامان آیدین
5 آبان 93 12:42
سلام دوستم خوبی خانومی الهی خوب شد گریش نگرفت وگرنه آدم دیوونه میشه که نتونه کاری هم بکنه آیدین هم بار اول که در دستشویی خودمون رو قفل کرد من مردم تا دیدم از بیرون هم میشه با پیچ گوشتی بازش کرد و تو چرخش اون قفل کمکش داد اگه از تو میزاشت فسقلی الهی زنده باشه وروجک مهندسمون که بللد هم بوده چطور باز میشه...قربونش
مامان
پاسخ
سلام عزيزم، ممنون دوستم دقيقاً اتفاقا با پيچ گوشتي نشد و اگر كليد پيدا نمي شد بايد مي شكستيم قفلو برا خودش كه بلد نبود و فقط براي من بلد بود...زنده باشي
رها
6 آبان 93 9:40
عجب ماجرایی داشتید چه خوبه که اصلا گریه نکرده، آفرین به این پسرشجاع حالا تو wc چکار می کرد،چرا دررو قفل کرده بود از دست این بچه ها که با این کنجکاویاشون کار دست خودشون و بقیه می دن یعنی الان من اینطوریممامان بذار بهت یادبدم فدات بشه خاله که اینقدر شیرینی
مامان
پاسخ
كم كم داشتيم به اون مرحله نزديك مي شديم، دو تا جيغ بنفش در لحظه هاي آخر كه بعدش اگر بيشتر طول مي كشيد قطعا مي گرييد بچم برده بودمش wc و بعد يادم افتاد حوله اش رو نبردم تا برگشتم بيارم همون آن در رو قفل كرد، آخه بچم تازگيا عشق قفل و كليد شده
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به جان مامان می باشد